زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه

ابن مکتوم

اِبْنِ مَكْتوم، ابومحمد احمد بن عبدالقادر بن احمد قيسی، ملقب به تاج‌الدين (ذيحجۀ 682-27 رمضان 749 / مارس 1284- 19 دسامبر 1348)، مفسر، اديب و فقيه حنفی مصری. مكتوم نام نيای پدرش بود (ابن مكتوم، «ذيل»، 2 / 607). ابن رافع سلامی (ص 59) به كنيۀ ابوالعباس از او ياد كرده است. ابن مكتوم در قاهره به دنيا آمد (ابن ابی الوفاء، 1 / 75) و نزد تقی‌الدين صائغ، ابوحيّان اندلسی و نيز بنا به برخی از روايات نزد علی بن يوسف شطنوفی قرائت آموخت (ابن جزری، 1 / 70). در ادب از بهاءالدين ابن نحاس و در فقه از سروجی بهره گرفت (ابن حجر، 1 / 204) و از اصحاب نجيب‌الدين عبداللطيف بن عبدالمنعم و ابن علاق و طبقۀ آنان اخذ حديث نمود (همو، 1 / 205؛ صفدی، 7 / 74). ابن مكتوم از عالمان نحو و لغت به شمار آمده (ابن ابی الوفاء، همانجا)، ولی كمتر اثری از او در اين زمينه به دست ما رسيده است. ملازمت طولانی او با ابوحيان (نك‍ : ابن حجر، 1 / 204) و فراهم آوردن گزيده‌ای از تفسير البحر المحيط وی شايد مهم‌ترين سبب ماندگاری ياد ابن مكتوم باشد. ابن حجر عسقلانی (1 / 205) گويد: من كمتر كتابی از كتب ادبی از شعر و تاريخ و مانند آن ديده‌ام كه در آن شرح حال مصنف كتاب به خط ابن مكتوم نباشد. ابن مكتوم مدتی به نيابت در حكم (قضا) اشتغال داشته (ابن ابی الوفا، همانجا) و پس از موسی بن علی قطبی در مصدر اقراء در جامع ظاهری مصر نشسته است (ابن جزری، همانجا). صفدی در 745ق در قاهره نزد او رسيد و اجازۀ روايت گرفته است (صفدی، 7 / 75) و ابن رافع سلامی نيز از او روايت كرده است (ابن رافع، همانجا). او سرانجام در مصر بر اثر طاعون درگذشت (صفدی، همانجا).
از آثار او الدرّ اللقيط من البحر المحيط كه گزيدۀ گفتار استادش ابوحيان در مورد نظرات نحوی دو مفسر مشهور زمخشری و ابن عطيه است (ابن مكتوم، «الدر»، 1 / 6- 8). اين كتاب در حاشيۀ البحر المحيط در 1329ق در قاهره به چاپ رسيده است. نيز «ذيل» معرفة القراء الكبار شمس‌الدين ذهبی از آثار وی به همراه متن اصلی (صص 604 تا 632) در قاهره در 1387ق / 1967م به چاپ رسيده است. همچنين يك نسخۀ تلخيص وی از اخبار النحويين و اللغويين قفطی در دارالكتب مصر (سيد، 1 / 180) موجود است (برای آثار ديگر، نك‍ : صفدی، 7 / 74؛ ابن حجر، 1 / 205؛ سيوطی، 1 / 91، جم‍ ؛ حاجی خليفه، 1 / 600). ابن مكتوم در شعر نيز دستی داشته و قطعاتی از اشعار او را صفدی (7 / 75-76)، و ابن حجر (1 / 205-206) آورده‌اند (نيز نك‍ : آلوارت، شم‍ 8158(2)؛ نقشبندی، 623).

مآخذ

 ابن ابی الوفاء، عبدالقادر بن محمد، الجواهر المضية، حيدرآباد دكن، 1332ق؛ ابن جزری، محمدبن محمد، غاية النهاية، به كوشش گ. برگشترسر، قاهره، 1351ق / 1932م؛ ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، الدرر الكامنة، حيدرآباد دكن، 1392ق / 1972م؛ ابن رافع سلامی، محمد، تاريخ علماءِ بغداد، به كوشش عباس عزاوی، بغداد، 1357ق / 1938م؛ ابن مكتوم، احمدبن عبدالقادر، «الدر اللقيط»، در حاشيۀ البحر المحيط ابوحيان، قاهره، 1329ق؛ همو، «ذيل» معرفة القراء الكبار ذهبی، به كوشش محمد سيد جادالحق، قاهره، 1387ق / 1967م؛ حاجی خليفه، كشف؛ سيد، خطی؛ سيوطی، عبدالرحمن، المزهر، به كوشش محمد احمد جادالمولی‌بك و ديگران، بيروت، 1986م؛ صفدی، خليل بن ایبک، الوافی بالوفيات، به كوشش احسان عباس، ويسبادن، 1389ق / 1969م؛ نقشبندی، اسامة ناصر، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، كويت، 1985م؛ نيز:

Ahlwardt.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.